-
اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمی پوشی
به هتک پرده صاحب دلان همی کوشی
-
چنین قیامت و قامت ندیده ام همه عمر
تو سرو یا بدنی شمس یا بناگوشی
-
غلام حلقه سیمین گوشوار توام
که پادشاه غلامان حلقه در گوشی
-
به کنج خلوت پاکان و پارسایان آی
نظاره کن که چه مستی کنند و مدهوشی
-
به روزگار عزیزان که یاد می کنمت
علی الدوام نه یادی پس از فراموشی
-
چنان موافق طبع منی و در دل من
نشسته ای که گمان می برم در آغوشی
-
چه نیکبخت کسانی که با تو هم سخنند
مرا نه زهره گفت و نه صبر خاموشی
-
رقیب نامتناسب چه اهل صحبت توست
که طبع او همه نیش و تو سر به سر نوشی
-
به تربیت به چمن گفتم ای نسیم صبا
بگوی تا ندهد گل به خار چاووشی
-
تو سوز سینه مستان ندیدی ای هشیار
چو آتشیت نباشد چگونه برجوشی
-
تو را که دل نبود عاشقی چه دانی چیست
تو را که سمع نباشد سماع ننیوشی
-
وفای یار به دنیا و دین مده سعدی
دریغ باشد یوسف به هر چه بفروشی
اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمی پوشی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/اگر-تو-پرده-بر-این-زلف-و-رخ-نمی-پوشی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)