-
ای باد که بر خاک در دوست گذشتی
پندارمت از روضه بستان بهشتی
-
دور از سببی نیست که شوریده سودا
هر لحظه چو دیوانه دوان بر در و دشتی
-
باری مگرت بر رخ جانان نظر افتاد
سرگشته چو من در همه آفاق بگشتی
-
از کف ندهم دامن معشوقه زیبا
هل تا برود نام من ای یار به زشتی
-
جز یاد تو بر خاطر من نگذرد ای جان
با آن که به یک باره ام از یاد بهشتی
-
با طبع ملولت چه کند دل که نسازد
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی
-
بسیار گذشتی که نکردی سوی ما چشم
یک دم ننشستم که به خاطر نگذشتی
-
شوخی شکرالفاظ و مهی لاله بناگوش
سروی سمن اندام و بتی حورسرشتی
-
قلاب تو در کس نفکندی که نبردی
شمشیر تو بر کس نکشیدی و نکشتی
-
سیلاب قضا نسترد از دفتر ایام
این ها که تو بر خاطر سعدی بنوشتی
ای باد که بر خاک در دوست گذشتی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-باد-که-بر-خاک-در-دوست-گذشتی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)