-
ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سرگران از خواب و سرمست از شرابت دیدمی
-
روز روشن دست دادی در شب تاریک هجر
گر سحرگه روی همچون آفتابت دیدمی
-
گر مرا عشقت به سختی کشت سهلست این قدر
کاش کاندک مایه نرمی در خطابت دیدمی
-
در چکانیدی قلم بر نامه دلسوز من
گر امید صلح باری در جوابت دیدمی
-
راستی خواهی سر از من تافتن بودی صواب
گر چو کژبینان به چشم ناصوابت دیدمی
-
آه اگر وقتی چو گل در بوستان یا چون سمن
در گلستان یا چو نیلوفر در آبت دیدمی
-
ور چو خورشیدت نبینم کاشکی همچون هلال
اندکی پیدا و دیگر در نقابت دیدمی
-
از منت دانم حجابی نیست جز بیم رقیب
کاش پنهان از رقیبان در حجابت دیدمی
-
سر نیارستی کشید از دست افغانم فلک
گر به خدمت دست سعدی در رکابت دیدمی
-
این تمنایم به بیداری میسر کی شد
کاشکی خوابم گرفتی تا به خوابت دیدمی
ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-دریغا-گر-شبی-در-بر-خرابت-دیدمی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)