-
ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش
-
دشمن به دشمن آن نپسندد که بیخرد
با نفس خود کند به مراد و هوای خویش
-
از دست دیگران چه شکایت کند کسی
سیلی به دست خویش زند بر قفای خویش
-
دزد از جفای شحنه چه فریاد می کند
گو گردنت نمی زند الا جفای خویش
-
خونت برای قالی سلطان بریختند
ابله چرا نخفتی بر بوریای خویش
-
گر هر دو دیده هیچ نبیند به اتفاق
بهتر ز دیده ای که نبیند خطای خویش
-
چاهست و راه و دیده بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
-
چندین چراغ دارد و بیراه می رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خوایش
-
با دیگران بگوی که ظالم به چه فتاد
تا چاه دیگران نکنند از برای خویش
-
گر گوش دل به گفته سعدی کند کسی
اول رضای حق طلبد پس رضای خویش
ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-روبهک-چرا-ننشینی-به-جای-خویش
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)