-
ای صورتت ز گوهر معنی خزینه ای
ما را ز داغ عشق تو در دل دفینه ای
-
دانی که آه سوختگان را اثر بود
مگذار ناله ای که برآید ز سینه ای
-
زیور همان دو رشته مرجان کفایتست
وز موی در کنار و برت عنبرینه ای
-
سر درنیاورم به سلاطین روزگار
گر من ز بندگان تو باشم کمینه ای
-
چشمی که جز به روی تو بر می کنم خطاست
وان دم که بی تو می گذرانم غبینه ای
-
تدبیر نیست جز سپر انداختن که خصم
سنگی به دست دارد و ما آبگینه ای
-
وان را روا بود که زند لاف مهر دوست
کز دل به درکند همه مهری و کینه ای
-
سعدی به پاکبازی و رندی مثل نشد
تنها در این مدینه که در هر مدینه ای
-
شعرش چو آب در همه عالم چنان شده
کز پارس می رود به خراسان سفینه ای
ای صورتت ز گوهر معنی خزینه ای
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-صورتت-ز-گوهر-معنی-خزینه-ای
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)