-
ای لعبت خندان لب لعلت که مزیدست
وی باغ لطافت به رویت که گزیدست
-
زیباتر از این صید همه عمر نکردست
شیرینتر از این خربزه هرگز نبریدست
-
ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
دانی که سکندر به چه محنت طلبیدست
-
آن خون کسی ریخته ای یا می سرخست
یا توت سیاهست که بر جامه چکیدست
-
با جمله برآمیزی و از ما بگریزی
جرم از تو نباشد گنه از بخت رمیدست
-
نیکست که دیوار به یک بار بیفتاد
تا هیچ کس این باغ نگویی که ندیدست
-
بسیار توقف نکند میوه بر بار
چون عام بدانست که شیرین و رسیدست
-
گل نیز در آن هفته دهن باز نمی کرد
و امروز نسیم سحرش پرده دریدست
-
در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی
کشتی رود اکنون که تتر جسر بریدست
-
رفت آن که فقاع از تو گشایند دگربار
ما را بس از این کوزه که بیگانه مکیدست
-
سعدی در بستان هوای دگری زن
وین کشته رها کن که در او گله چریدست
ای لعبت خندان لب لعلت که مزیدست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-لعبت-خندان-لب-لعلت-که-مزیدست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)