-
ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی
روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی
-
آخر سر مویی به ترحم نگر آن را
کاهی بودش تعبیه بر هر بن مویی
-
کم می نشود تشنگی دیده شوخم
با آن که روان کرده ام از هر مژه جویی
-
ای هر تنی از مهر تو افتاده به کنجی
وی هر دلی از شوق تو آواره به سویی
-
ما یک دل و تو شرم نداری که برآیی
هر لحظه به دستانی و هر روز به خویی
-
در کان نبود چون تن زیبای تو سیمی
وز سنگ نخیزد چو دل سخت تو رویی
-
بر هم نزند دست خزان بزم ریاحین
گر باد به بستان برد از زلف تو بویی
-
با این همه میدان لطافت که تو داری
سعدی چه بود در خم چوگان تو گویی
ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ای-ولوله-عشق-تو-بر-هر-سر-کویی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)