-
این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
-
دل زنده می شود به امید وفای یار
جان رقص می کند به سماع کلام دوست
-
تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن
هرک اوفتاد مست محبت ز جام دوست
-
من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم
هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست
-
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار
ور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست
-
وقتی امیر مملکت خویش بودمی
اکنون به اختیار و ارادت غلام دوست
-
گر دوست را به دیگری از من فراغتست
من دیگری ندارم قایم مقام دوست
-
بالای بام دوست چو نتوان نهاد پای
هم چاره آن که سر بنهی زیر بام دوست
-
درویش را که نام برد پیش پادشاه
هیهات از افتقار من و احتشام دوست
-
گر کام دوست کشتن سعدیست باک نیست
اینم حیات بس که بمیرم به کام دوست
این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/این-مطرب-از-کجاست-که-برگفت-نام-دوست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)