-
بهست آن یا زنخ یا سیب سیمین
لبست آن یا شکر یا جان شیرین
-
بتی دارم که چین ابروانش
حکایت می کند بتخانه چین
-
از آن ساعت که دیدم گوشوارش
ز چشمانم بیفتادست پروین
-
هر آن وقتی که دیدارش نبینم
جهانم تیره باشد بر جهان بین
-
به خوابی آرزومندم ولیکن
سر بی دوست چون باشد به بالین
-
از آب و گل چنین صورت که دیدست
تعالی خالق الانسان من طین
-
غرور نیکوان باشد نه چندان
جفا بر عاشقان باشد نه چندین
-
من از مهری که دارم برنگردم
تو را گر خاطر مهرست و گر کین
-
نگارینا به شمشیرت چه حاجت
مرا خود می کشد دست نگارین
-
به دست دوستان برکشته بودن
ز دنیا رفتنی باشد به تمکین
-
بکش تا عیب گیرانم نگویند
نمی آید ملخ در چشم شاهین
-
نظر کردن به خوبان دین سعدیست
مباد آن روز کو برگردد از دین
بهست آن یا زنخ یا سیب سیمین
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بهست-آن-یا-زنخ-یا-سیب-سیمین
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)