-
بی تو حرامست به خلوت نشست
حیف بود در به چنین روی بست
-
دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی بازنیاید به دست
-
این چه نظر بود که خونم بریخت
وین چه نمک بود که ریشم بخست
-
هر که بیفتاد به تیرت نخاست
وان که درآمد به کمندت نجست
-
ما به تو یک باره مقید شدیم
مرغ به دام آمد و ماهی به شست
-
صبر قفا خورد و به راهی گریخت
عقل بلا دید و به کنجی نشست
-
بار مذلت بتوانم کشید
عهد محبت نتوانم شکست
-
وین رمقی نیز که هست از وجود
پیش وجودت نتوان گفت هست
-
هرگز اگر راه به معنی برد
سجده صورت نکند بت پرست
-
مستی خمرش نکند آرزو
هر که چو سعدی شود از عشق مست
بی تو حرامست به خلوت نشست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بی-تو-حرامست-به-خلوت-نشست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)