-
تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
-
نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
-
شربتی تلختر از زهر فراقت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا
-
هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین
روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا
-
بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند
به دهان تو که زهر آید از آن نوش مرا
-
سعدی اندر کف جلاد غمت می گوید
بنده ام بنده به کشتن ده و مفروش مرا
تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/تا-بود-بار-غمت-بر-دل-بی-هوش-مرا
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)