-
یکی را چو سعدی دلی ساده بود
که با ساده رویی در افتاده بود
-
جفا بردی از دشمن سختگوی
ز چوگان سختی بخستی چو گوی
-
ز کس چین بر ابرو نینداختی
ز یاری به تندی نپرداختی
-
یکی گفتش آخر تو را ننگ نیست
خبر زین همه سیلی و سنگ نیست
-
تن خویشتن سغبه دونان کنند
ز دشمن تحمل زبونان کنند
-
نشاید ز دشمن خطا درگذاشت
که گویند یارا و مردی نداشت
-
بدو گفت شیدای شوریده سر
جوابی که شاید نبشتن به زر
-
دلم خانه مهر یارست و بس
ازان می نگنجد در آن کین کس
-
چه خوش گفت بهلول فرخنده خوی
چو بگذشت بر عارفی جنگجوی
-
گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی
-
گر از هستی حق خبر داشتی
همه خلق را نیست پنداشتی
حکایت در معنی احتمال از دشمن از بهر دوست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/حکایت-در-معنی-احتمال-از-دشمن-از-بهر-دوست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)