-
یکی پنجه آهنین راست کرد
که با شیر زورآوری خواست کرد
-
چو شیرش به سرپنجه در خود کشید
دگر زور در پنجه در خود ندید
-
یکی گفتش آخر چه خسبی چو زن
به سرپنجه آهنینش بزن
-
شنیدم که مسکین در آن زیر گفت
نشاید بدین پنجه با شیر گفت
-
چو بر عقل دانا شود عشق چیر
همان پنجه آهنین است و شیر
-
تو در پنجه شیر مرد اوژنی
چه سودت کند پنجه آهنی
-
چو عشق آمد از عقل دیگر مگوی
که در دست چوگان اسیرست گوی
حکایت در معنی استیلای عشق بر عقل
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/حکایت-در-معنی-استیلای-عشق-بر-عقل
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
