-
خطا کردی به قول دشمنان گوش
که عهد دوستان کردی فراموش
-
که گفت آن روی شهرآرای بنمای
دگربارش که بنمودی فراپوش
-
دل سنگینت آگاهی ندارد
که من چون دیگ رویین می زنم جوش
-
نمی بینم خلاص از دست فکرت
مگر کافتاده باشم مست و مدهوش
-
به ظاهر پند مردم می نیوشم
نهانم عشق می گوید که منیوش
-
مگر ساقی که بستانم ز دستش
مگر مطرب که بر قولش کنم گوش
-
مرا جامی بده وین جامه بستان
مرا نقلی بنه وین خرقه بفروش
-
نشستم تا برون آیی خرامان
تو بیرون آمدی من رفتم از هوش
-
تو در عالم نمی گنجی ز خوبی
مرا هرگز کجا گنجی در آغوش
-
خردمندان نصیحت می کنندم
که سعدی چون دهل بیهوده مخروش
-
ولیکن تا به چوگان می زنندش
دهل هرگز نخواهد بود خاموش
خطا کردی به قول دشمنان گوش
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/خطا-کردی-به-قول-دشمنان-گوش
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)