-
خلاف شرط محبت چه مصلحت دیدی
که برگذشتی و از دوستان نپرسیدی
-
گرفتمت که نیامد ز روی خلق آزرم
که بی گنه بکشی از خدا نترسیدی
-
بپوش روی نگارین و موی مشکین را
که حسن طلعت خورشید را بپوشیدی
-
هزار بی دل مشتاق را به حسرت آن
که لب به لب برسد جان به لب رسانیدی
-
محل و قیمت خویش آن زمان بدانستم
که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی
-
هزار بار بگفتیم و هیچ درنگرفت
که گرد عشق مگرد ای فقیر و گردیدی
-
تو را ملامت رندان و عاشقان سعدی
دگر حلال نباشد که خود بلغزیدی
-
به تیغ می زد و می رفت و باز می نگریست
که ترک عشق نگفتی سزای خود دیدی
خلاف شرط محبت چه مصلحت دیدی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/خلاف-شرط-محبت-چه-مصلحت-دیدی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)