دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/دانی-چه-گفت-مرا-آن-بلبل-سحری

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری

    تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری

  2. اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب

    گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری

  3. من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم

    بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری

  4. از بس که در نظرم خوب آمدی صنما

    هر جا که می نگرم گویی که در نظری

  5. دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن

    دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری

  6. کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد

    طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری

  7. هر گه که می گذری من در تو می نگرم

    کز حسن قامت خود با کس نمی نگری

  8. از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب

    بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه تری

  9. باری به حکم کرم بر حال ما بنگر

    کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری

  10. سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند

    من خاک پای توام ور خون من بخوری

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری

دانلود متن شعر زیبای سعدی

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری
طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری
کز حسن قامت خود با کس نمی نگری
بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه تری
کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری
من خاک پای توام ور خون من بخوری دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری
طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری
کز حسن قامت خود با کس نمی نگری
بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه تری
کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری
من خاک پای توام ور خون من بخوری دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این
  • پس زمینه شب متن نوشته:  تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری
طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری
کز حسن قامت خود با کس نمی نگری
بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه تری
کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری
من خاک پای توام ور خون من بخوری دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این چن
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری
طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری
کز حسن قامت خود با کس نمی نگری
بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه تری
کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری
من خاک پای توام ور خون من بخوری دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد
هر گه که می گذری من در تو می نگرم
از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب
باری به حکم کرم بر حال ما بنگر
سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتا
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد
هر گه که می گذری من در تو می نگرم
از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب
باری به حکم کرم بر حال ما بنگر
سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتار کبک د
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد
هر گه که می گذری من در تو می نگرم
از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب
باری به حکم کرم بر حال ما بنگر
سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتار کبک د
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم
از بس که در نظرم خوب آمدی صنما
دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن
کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد
هر گه که می گذری من در تو می نگرم
از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب
باری به حکم کرم بر حال ما بنگر
سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری
هر جا که می نگرم گویی که در نظری
دیگر صفت نکنم رفتار کبک