-
دو کس مردند و تحسر بردند یکی آنکه داشت و نخورد و دیگر آنکه دانست و نکرد
-
کس نبیند بخیل فاضل را
که نه در عیب گفتنش کوشد
-
ور کریمی دو صد گنه دارد
کرمش عیب ها فرو پوشد
-
تمام شد کتاب گلستان والله المستعان بتوفیق باری عز اسمه
-
در این جمله چنانکه رسم مؤلفانست از شعر متقدمان بطریق استعارت تلفیقی نرفت
-
کهن خرقه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن
-
غالب گفتار سعدی طرب انگیزست و طیبت آمیز و کوته نظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد که مغز دماغ بیهوده بردن و دود چراغ بیفایده خوردن کار خردمندان نیست
-
ولیکن بر رای روشن صاحبدلان که روی سخن در ایشانست پوشیده نماند که در موعظه های شافی در سلک عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت بشهد ظرافت برآمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم نماند
-
ما نصیحت بجای خود کردیم
روزگاری در این بسر بردیم
-
گر نیاید بگوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس
-
یا ناظرا فیه سل بالله مرحمة
علی المصنف و استغفر لصاحبه
-
و اطلب لنفسک من خیر ترید بها
من بعد ذلک غفر انا لکاتبه
در آداب صحبت گفتار صد و سوم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-آداب-صحبت-گفتار-صد-و-سوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)