-
پادشاهی بدیده حقارت در طایفه درویشان نظر کرد یکی از آن میان بفراست بجای آورد و گفت ای ملک ما در این دنیا بجیش از تو کمتریم و بعیش خوشتر و بمرگ برابر و بقیامت بهتر
-
اگر کشور خدای کامرانست
وگر درویش حاجتمند نانست
-
در آن ساعت که خواهند این و آن مرد
نخواهند از جهان بیش از کفن برد
-
چو رخت از مملکت بربست خواهی
گدائی بهترست از پادشاهی
-
ظاهر درویشی جامه ژنده است و موی سترده و حقیقت آن دل زنده است و نفس مرده به
-
نه آنکه بر در دعوی نشیند از خلقی
وگر خلاف کنندش بجنگ برخیزد
-
اگر ز کوه فرو غلطد آسیا سنگی
نه عارفست که از راه سنگ برخیزد
-
طریق درویشان ذکرست و شکر و خدمت و طاعت و ایثار و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل هر که بدین صفتها موصوفست بحقیقت درویشست اگر چه در قباست اما هرزه گردی بی نماز هواپرست هوس باز که روزها بشب آرد در بند شهوت و شبها روز کند در خواب غفلت و بخورد هر چه در میان آید و بگوید هر چه بر زبان آید رندست اگر چه در عباست
-
ای درونت برهنه از تقوی
کز برون جامه ریا داری
-
پرده هفت رنگ در مگذار
تو که در خانه بوریا داری
در اخلاق درویشان حکایت چهل و هفتم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-اخلاق-درویشان-حکایت-چهل-و-هفتم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)