-
سالی از بلخ با میانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر جوانی به بدرقه همراه ما شد سپر باز چرخ انداز سلح شور بیش زور که به ده مرد توانا کمان او زه کردندی و زورآوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنانکه دانی متنعم بود و سایه پرورده نه جهان دیده و سفر کرده رعد کوس دلاوران بگوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده
-
نیفتاده در دست دشمن اسیر
بگردش نباریده باران تیر
-
اتفاقا من و این جوان هر دو در پی هم دوان هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی بقوت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی بزور سرپنجه برکندی و تفاخرکنان گفتی
-
پیل کو تا کتف و بازوی گردان بیند
شیر کو تا کف و سر پنجه مردان بیند
-
ما در این حالت که دو هندو از پس سنگی سر برآوردند و آهنگ قتال ما کردند بدست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی جوانرا گفتم چه پائی
-
بیار آنچه داری ز مردی و زور
که دشمن بپای خود آمد بگور
-
تیر و کمانرا دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان
-
نه هر که موی شکافد بتیر جوشن خای
بروز حمله جنگ آوران بدارد پای
-
چاره جز آن ندیدم که رخت و سلاح و جامه رها کردیم و جان بسلامت بیاوردیم
-
بکارهای گران مرد کار دیده فرست
که شیر شرزه درآرد بزیر خم کمند
-
جوان اگر چه قوی یال و پیل تن باشد
بجنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند
-
نبرد پیش مصاف آزموده معلومست
چنانکه مسئله شرع پیش دانشمند
در تأثیر تربیت حکایت هجدهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-ت-ثیر-تربیت-حکایت-هجدهم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)