در تنبیه و موعظه
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-تنبیه-و-موعظه

متن در تنبیه و موعظه

1. ان هوی النفس یقد العقال

   لایتهدی و یعی ما یقال

2. خاک من و تست که باد شمال

   می بردش سوی یمین و شمال

3. ما لک فی الخیمت مستلقیا

   وانتهض القوم و شدوا الرحال

4. عمر به افسوس برفت آنچه رفت

   دیگرش از دست مده بر محال

5. قد و عرالمسلک یا ذاالفتی

   افلح من هیاء زاد المآل

6. بس که در آغوش لحد بگذرد

   بر من و تو روز و شب و ماه و سال

7. لاتک تغتر بمعمورة

   یعقبها الهدم او الانتقال

8. گر به مثل جام جمست آدمی

   سنگ اجل بشکندش چون سفال

9. لو کشف التربت عن بدرهم

   لم یر الاکدقیق الهلال

10. بس که درین خاک ممزق شدست

    پیکر خوبان بدیع الجمال

11. واندرس الرسم بطول الزمان

    وانتخر العظم بمراللیال

12. ای که درونت به گنه تیره شد

    ترسمت آیینه نگیرد صقال

13. مالک تعصی و منادی القبول

    من قبل الحق ینادی تعال

14. زنده دل مرده ندانی که کیست

    آنکه ندارد به خدای اشتغال

15. عز کریم احد لایزول

    جل قدیم صمد لایزال

16. پادشهان بر در تعظیم او

    دست برآورده به حکم سؤال

17. کم حزن فی بلد بلقع

    من علیها بسحاب ثقال

18. بار خدایی که درون صدف

    در کند از قطره آب زلال

19. ان نطق العارف فی وصفه

    یعجز عن شان عدیم المثال

20. کار مگس نیست درین ره پرید

    بلکه بسوزد پر عنقا و بال

21. کم فطن بادر مستفهما

    عاد وقد کل لسان المقال

22. فهم بسی رفت و نبودش طریق

    وهم بسی گشت و نماندش مجال

23. لودنت الفکرة من حجبه

    لاحترقت من سبحات الجلال

24. بر دل عشاق جمالش خوشست

    تلخی هجران به امید وصال

25. اصبح من غایت الطافه

    یجترم العبد و یبقی النوال

26. بنده دگر بر که کند اعتماد

    گر نکند بر کرم ذوالجلال

27. ان مقالی حکم فاعتبر

    موعظت تسمع صم الجبال

28. هر که به گفتار نصیحت کنان

    گوش ندارد بخورد گوشمال

29. بادیت المحشر واد عمیق

    تمتحن النفس و تمضی الجمال

30. گر قدمت هست چو مردان برو

    ور عملت نیست چو سعدی بنال

31. رب اعنی و اقل عثرتی

    انت رجائی و علیک اتکال