در سیرت پادشاهان حکایت بیست و پنجم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-سیرت-پادشاهان-حکایت-بیست-و-پنجم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (2500 تومان)

  1. یکی از ملوک عرب متعلقان دیوان را فرمود که مرسوم فلانرا چندانکه هست مضاعف کنید که ملازم درگاهست و مترصد فرمان و سایر خدمتکاران بلهو و لعب مشغولند و در ادای خدمت متهاون صاحبدلی بشنید و گفت علو درجات بندگان بدرگاه حق جل و علا همین مثال دارد

    یکی از امیران عرب، به کارمندان خزانه‌داری دستور داد که مقرری فلان شخص را از مقداری که هست بیشتر کنید چرا که همراه درگاه است و گوش به زنگ دستور در حالیکه خدمتکاران دیگر به لهو و لعب و خوشگذرانی مشغولند و در خدمتگذاری سهل‌انگار می‌باشند. صاحبدلی این را شنید و گفت: بالاترین مرتبه انسان‌ها نزد پروردگار همین گونه است.

  2. دو بامداد گر آید کسی بخدمت شاه

    سیم هر آینه در وی کند بلطف نگاه

    اگر کسی دو روز صبح برای خدمتگذاری نزد شاه بیاید، پادشاه در روز سوم با مهربانی به او نگاه خواهد کرد.

  3. امید هست پرستندگان مخلص را

    که ناامید نگردند از آستان آله

    پرستش کنندگانی که در پرستش خود اخلاص دارند، باید امیدوار باشند که کسی از آستان خداوند ناامید نمی‌شود.

  4. مهتری در قبول فرمانست

    ترک فرمان دلیل حرمانست

    بزرگی به این است که دستور را قبول کنی. ترک فرمان، دلیل بی‌بهره‌ بودن است.

  5. هر که سیمای راستان دارد

    سر خدمت بر آستان دارد

    هرکسی که چهره درستکاران را دارد، برای خدمتگذاری، سرش را روی آستان درگاه قرار داده است.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (2500 تومان)