در سیرت پادشاهان حکایت سی و دوم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-سیرت-پادشاهان-حکایت-سی-و-دوم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)

  1. شیادی گیسوان بافت که من علویم و با قافله حجاز بشهری درآمد که از حج میایم و قصیده ای پیش ملک برد که من گفته ام نعمتش داد و اکرام کرد و نوازش بیکران فرمود

  2. یکی از ندمای حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دریا آمده بود گفت من او را عیداضحی به بصره دیدم حاجی چگونه باشد دیگری گفت پدرش نصرانی بود در ملطیه پسر شریف چگونه باشد و شعرش را بدیوان انوری یافتند

  3. ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند که چندین دروغ درهم چرا گفت گفت ای خداوند روی زمین مرا سخنی مانده است به خدمت بگویم اگر راست نباشد بهر عقوبت که فرمائی سزاوارم گفت آن چیست گفت

  4. غریبی گرت ماست پیش آورد

    دو پیمانه آبست و یک چمچه دوغ

  5. گر از بنده لغوی شنیدی مرنج

    جهاندیده بسیار گوید دروغ

  6. ملک را خنده گرفت و گفت از این راست تر سخن در عمر خود نگفته ای بفرمود تا آنچه مأمول اوست مهیا دارند و بخوشی برود

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3000 تومان)