-
ملک زاده ای گنج فراوان از پدر میراث یافت دست کرم برگشاد و داد سخاوت بداد و نعمت بیدریغ بر سپاه و رعیت بریخت
-
نیاساید مشام از طبله عود
بر آتش نه که چون عنبر ببوید
-
بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید
-
یکی از جلسای بیتدبیر نصیحتش آغاز کرد که ملوک پیشین مراین نعمت را بسعی اندوخته اند و برای مصلحت نهاده دست از این حرکت کوتاه کن که واقعه ها در پیشست و دشمنان از پس نباید که بوقت حاجت فرو مانی
-
اگر گنجی کنی بر عامیان بخش
رسد هر کدخدائی را برنجی
-
چرا نستانی از هریک جوی سیم
که گرد آید ترا هر روز گنجی
-
ملک روی از این سخن درهم کشید و موافق طبعش نیامد و مراو را زجر فرمود و گفت خدای تعالی مرا مالک این مملکت گردانیده است که بخورم و ببخشم نه پاسبانم که نگه دارم
-
قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت
نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت
در سیرت پادشاهان حکایت هجدهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-سیرت-پادشاهان-حکایت-هجدهم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)