-
در عنفوان جوانی چنانکه افتد و دانی با شاهدی سری و سری داشتم به حکم آنکه حلقی داشت طیب الاداو خلقی کالبدر اذا بدا
-
آنکه نبات عارضش آب حیات میخورد
در شکرش نگه کند هرکه نبات میخورد
-
اتفاقا بخلاف طبع از وی حرکتی بدیدم که نپسندیدم دامن از او درکشیدم و مهرش برچیدم و گفتم
-
برو هرچه می بایدت پیش گیر
سر ما نداری سر خویش گیر
-
شیندمش که میرفت و میگفت
-
شپره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
-
این بگفت و سفر کرد و پریشانی او در من اثر کرد
-
فقدت زمان الوصل و المرء جاهل
بقدر لذیذ العیش قبل المصائب
-
بازآی و مرا بکش که پیشست مردن
خوشتر که پس از تو زندگانی کردن
-
اما بشکر و منت باری پس از مدتی بازآمد آن حلق داودی متغیر شده و جمال یوسفی بزیان آمده و بر سیب زنخدانش چون به گردی نشسته و رونق بازار حسنش شکسته متوقع که در کنارش گیرم کناره گرفتم و گفتم
-
آن روز که خط شاهدت بود
صاحب نظر از نظر براندی
-
امروز بیامدی به صلحش
کش فتحه و ضمه برنشاندی
-
تازه بهارا ورقت زرد شد
دیگ منه کاتش ما سرد شد
-
چند خرامی و تکبر کنی
دولت پارینه تصور کنی
-
پیش کسی رو که طلبکار تست
ناز بر آن کن که خریدار تست
-
سبزه در باغ گفته اند خوشست
داند آنکس که این سخن گوید
-
یعنی از روی نیکوان خط سبز
دل عشاق بیشتر جوید
-
بوستان تو گند نازاریست
بس که بر میکنی و میروید
-
گر صبر کنی ور بکنی موی بناگوش
این دولت ایام نکوئی بسر آید
-
گر دست بجان داشتمی همچو تو بر ریش
نگذاشتمی تا بقیامت که برآید
-
سئوال کردم و گفتم جمال روی ترا
چه شد که مورچه بر گرد ماه جوشیدست
-
جواب داد ندانم چه بود رویم را
مگر بماتم حسنم سیاه پوشیدست
در عشق و جوانی حکایت دهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عشق-و-جوانی-حکایت-دهم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)