-
یکی را از ملوک عرب حدیث مجنون لیلی و شورش حال وی بگفتند که با کمال فضل و بلاغت سر در بیابان نهاده است و زمام اختیار از دست داده
-
بفرمودش تا حاضر آوردند و ملامت کردن گرفت که در شرف نفس انسان چه خلل دیدی که خوی بهایم گرفتی و ترک عشرت مردم گفتی گفت
-
و رب صدیق لا منی فی ودادها
الم یرها یوما فیوضح لی عذری
-
کاش کانان که عیب من جستند
رویت ای دلستان بدیدندی
-
تا بجای ترنج در نظرت
بی خبر دستها بریدندی
-
تا حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی که فذلک الذی لمتننی فیه ملک را در دل آمد جمال لیلی مطالعه کردن تا چه صورتست موجب چندین فتنه
-
بفرمودش طلب کردن در احیاء عرب بگردیدند و بدست آوردند و پیش ملک در صحن سراچه بداشتند ملک در هیأت او نظر کرد
-
شخصی دید سیه فام ضعیف اندام در نظرش حقیر آمد بحکم آنکه کمترین خدم حرم او بجمال از او در پیش بودند و بزینت بیش
-
مجنون بفراست دریافت گفت از دریچه چشم مجنون بایستی در جمال لیلی نظر کردن تا سر مشاهده او بر تو تجلی کند
-
ما مر من ذکر الحمی بمسمعی
لو سمعت ورق الحمی صاحت معی
-
یا معشر الخلان قولوا للمعا
فی لست تدری ما بقلب الموجعی
-
تندرستان را نباشد درد ریش
جز بهمدردی نگویم درد خویش
-
گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یکی در عمر خود ناخورده نیش
-
تا ترا حالی نباشد همچو ما
حال ما باشد ترا افسانه پیش
-
سوز من با دیگری نسبت مکن
او نمک بر دست و من بر عضو ریش
در عشق و جوانی حکایت نوزدهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عشق-و-جوانی-حکایت-نوزدهم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)