-
یکی دوستی را که زمانها ندیده بود گفت کجائی که مشتاق بوده ام گفت مشتاق به که ملول
-
دیر آمدی ای نگار سرمست
زودت ندهیم دامن از دست
-
معشوقه که دیر دیر بینند
آخر کم از آنکه سیر بینند
-
شاهد که با رفیقان آید بجفا کردن آمده است به حکم آنکه از غیرت و مضادت خالی نباشد
-
اذا جنتنی فی رفقت لتزورنی
و ان جئت فی صلح فأنت محارب
-
به یک نفس که برآمیخت یار با اغیار
بسی نماند که غیرت وجود من بکشد
-
بخنده گفت که من شمع جمعم ای سعدی
مرا از آن چه که پروانه خویشتن بکشد
در عشق و جوانی حکایت هفتم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-عشق-و-جوانی-حکایت-هفتم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)