در فضیلت قناعت حکایت بیست و چهارم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-فضیلت-قناعت-حکایت-بیست-و-چهارم

متن در فضیلت قناعت حکایت بیست و چهارم

1. صیادی ضعیف را ماهی قوی بدام اندرافتاد طاقت حفظ آن نداشت ماهی برو غالب آمد و دام از دستش درربود و برفت

2. شد غلامی که آب جوی آرد

   آب جوی آمد و غلام ببرد

3. دام هر بار ماهی آوردی

   ماهی این بار رفت و دام ببرد

4. دیگر صیادان دریغ خوردند و ملامتش کردند که چنین صیدی در دامت افتاد و ندانستی نگاه داشتن گفت ای برادران چه توان کردن مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل بر خشک نمیرد