-
درویشی را شنیدم که در آتش فاقه همیسوخت و خرقه بر خرقه همی دوخت و تسکین خاطر مسکین را همیگفت
-
بنان خشک قناعت کنیم و جامه دلق
که بار محنت خود به که بار منت خلق
-
کسی گفتش چه نشینی که فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کرمی عمیم میان بخدمت آزادگان بسته و بر در دلها نشسته
-
اگر بر صورت حال تو چنانکه هست مطلع گردد پاس خاطر عزیزان منت دارد گفت خاموش که در پسی مردن به که حاجت پیش کسی بردن
-
هم رقعه دوختن به و الزام کنج صبر
کز بهر جامه رقعه بر خواجگان نبشت
-
حقا که با عقوبت دوزخ برابرست
رفتن بپایمردی همسایه در بهشت
در فضیلت قناعت حکایت سوم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-فضیلت-قناعت-حکایت-سوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3000 تومان)