در فضیلت قناعت حکایت سیزدهم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-فضیلت-قناعت-حکایت-سیزدهم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  1. خشکسالی در اسکندریه عنان طاقت درویش از دست رفته بود و درهای آسمان بر زمین بسته و فریاد اهل زمین بآسمان پیوسته

  2. نماند جانور از وحش و طیر و ماهی و مور

    که بر فلک نشد از بیمرادی افغانش

  3. عجب که دود دل خلق جمع می نشود

    که ابر گردد و سیلاب دیده بارانش

  4. در چنین سالی مخنثی دور از دوستان که سخن در وصف او ترک ادبست خاصه در حضرت بزرگان و بطریق اهمال از آن درگذشتن هم نشاید که طایفه ای بر عجز گوینده حمل کنند بر این دو بیت اختصار کنیم که اندکی دلیل بسیاری باشد و مشتی نمودار خرواری

  5. گر تتر بکشد این مخنث را

    تتری را دگر نباید کشت

  6. چند باشد چو جسر بغدادش

    آب در زیر و آدمی بر پشت

  7. چنین شخصی که یک طرف از نعت او شنیدی در آن سال نعمتی بیکران داشت تنگدستانرا سیم و زر دادی و مسافرانرا سفره نهادی

  8. گروهی درویشان از جو ز فاقه بجان آمده بودند آهنگ دعوت او کردند و مشاورت به من آوردند سر از موافقت باز زدم و گفتم

  9. نخورد شیر نیمخورده سگ

    ور بمیرد بسختی اندر غار

  10. تن به بیچارگی و گرسنگی

    بنه و دست پیش سفله مدار

  11. گر فریدون شود بنعمت و ملک

    بیهنر را به هیچ کس مشمار

  12. پرنیان و نسیچ بر نااهل

    لاجورد و طلاست بر دیوار

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)