-
وجود عاریتی دل درو نشاید بست
همانکه مرهم جان بود دل به نیش بخست
-
اگر جواهر ارواح در کشاکش نزع
همی به عالم علوی رود ز عالم پست
-
بر آب دیده مهجور هم ملامت نیست
که شوق می بستاند عنان عقل از دست
-
درخت سبز نمی بینی ای عجب در باغ
که چون فرو دود آبش چو شاخ تر بشکست
-
چگونه تلخ نباشد شب فراق کسی
که بامداد قیامت درو توان پیوست
-
جهان بر آب نهادست و زندگی بر باد
بر آب و باد کجا باشد اعتماد نشست
-
چو لشکری که به گوش آیدش ندای رحیل
که خیمه برکن و آخور هنوز خنگ نبست
-
کمان عمر چهل سالگی و پنجه را
به زور دست طبیعت شکسته گیر به شست
-
گر انگبین دهدت روزگار غره مباش
که باز در دهنت همچنان کند که کبست
-
خدای عزوجل قبض کرد بنده خویش
تو نیز صبر کن ای بنده خدای پرست
-
جهان سرای غرورست و دیو نفس و هوا
عفاالله آنکه سبکبار و بیگناه برست
-
رضا به حکم قضا گر دهیم و گر ندهیم
ازین کمند نشاید به شیرمردی رست
-
بنفشه وار نشستن چه سود سر در پیش
دریغ بیهده بردن بران دو نرگس مست
-
گر آفتاب فرو شد هنوز باکی نیست
تو را که سایه بوبکر سعد زنگی هست
ذکر وفات امیرفخرالدین ابی بکر طاب ثراه
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ذکر-وفات-امیرفخرالدین-ابی-بکر-طاب-ثراه
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)