-
سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
خاک وجود ما را گرد از عدم برآید
-
گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد
خلوت نشین جان را آه از حرم برآید
-
گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه
تا ره روان غم را خار از قدم برآید
-
گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم
آن کام برنیامد ترسم که دم برآید
-
عاشق بگشتم ار چه دانسته بودم اول
کز تخم عشقبازی شاخ ندم برآید
-
گویند دوستانم سودا و ناله تا کی
سودا ز عشق خیزد ناله ز غم برآید
-
دل رفت و صبر و دانش ما مانده ایم و جانی
ور زان که غم غم توست آن نیز هم برآید
-
هر دم ز سوز عشقت سعدی چنان بنالد
کز شعر سوزناکش دود از قلم برآید
سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/سرمست-اگر-درآیی-عالم-به-هم-برآید
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)