-
سروبالایی به صحرا می رود
رفتنش بین تا چه زیبا می رود
-
تا کدامین باغ از او خرمترست
کو به رامش کردن آن جا می رود
-
می رود در راه و در اجزای خاک
مرده می گوید مسیحا می رود
-
این چنین بیخود نرفتی سنگ دل
گر بدانستی چه بر ما می رود
-
اهل دل را گو نگه دارید چشم
کان پری پیکر به یغما می رود
-
هر که را در شهر دید از مرد و زن
دل ربود اکنون به صحرا می رود
-
آفتاب و سرو غیرت می برند
کآفتابی سروبالا می رود
-
باغ را چندان بساط افکنده اند
کآدمی بر فرش دیبا می رود
-
عقل را با عشق زور پنجه نیست
کار مسکین از مدارا می رود
-
سعدیا دل در سرش کردی و رفت
بلکه جانش نیز در پا می رود
سروبالایی به صحرا می رود
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/سروبالایی-به-صحرا-می-رود
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)