-
عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی
یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی
-
آزمودم درد و داغ عشق باری صد هزار
همچو من معشوقه یک ره آزمودی کاشکی
-
نغنویدم زان خیالش را نمی بینم به خواب
دیده گریان من یک شب غنودی کاشکی
-
از چه ننماید به من دیدار خویش آن دلفروز
راضیم راضی چنان روی ار نمودی کاشکی
-
هر زمان گویم ز داغ عشق و تیمار فراق
دل ربود از من نگارم جان ربودی کاشکی
-
ناله های زار من شاید که گر کس نشنود
لابه های زار من یک شب شنودی کاشکی
-
سعدی از جان می خورد سوگند و می گوید به دل
وعده هایش را وفا باری نمودی کاشکی
عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/عشق-جانان-در-جهان-هرگز-نبودی-کاشکی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)