-
عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم
-
تو که از صورت حال دل ما بی خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
-
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم
-
تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردم
-
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
و گر این عهد به پایان نبرم نامردم
-
من که روی از همه عالم به وصالت کردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم
-
راست خواهی تو مرا شیفته می گردانی
گرد عالم به چنین روز نه من می گردم
-
خاک نعلین تو ای دوست نمی یارم شد
تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم
-
روز دیوان جزا دست من و دامن تو
تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم
عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/عشقبازی-نه-من-آخر-به-جهان-آوردم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)