-
ما نتوانیم و عشق پنجه درانداختن
قوت او می کند بر سر ما تاختن
-
گر دهیم ره به خویش یا نگذاری به پیش
هر دو به دستت درست کشتن و بنواختن
-
گر تو به شمشیر و تیر حمله بیاری رواست
چاره ما هیچ نیست جز سپر انداختن
-
کشتی در آب را از دو برون حال نیست
یا همه سود ای حکیم یا همه درباختن
-
مذهب اگر عاشقیست سنت عشاق چیست
دل که نظرگاه اوست از همه پرداختن
-
پایه خورشید نیست پیش تو افروختن
یا قد و بالای سرو پیش تو افراختن
-
هر که چنین روی دید جامه چو سعدی درید
موجب دیوانگیست آفت بشناختن
-
یا بگدازم چو شمع یا بکشندم به صبح
چاره همین بیش نیست سوختن و ساختن
-
ما سپر انداختیم با تو که در جنگ دوست
زخم توان خورد و تیغ بر نتوان آختن
ما نتوانیم و عشق پنجه درانداختن
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/ما-نتوانیم-و-عشق-پنجه-درانداختن
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)