-
مرا تو جان عزیزی و یار محترمی
به هر چه حکم کنی بر وجود من حکمی
-
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد
که مونس دل و آرام جان و دفع غمی
-
هزار تندی و سختی بکن که سهل بود
جفای مثل تو بردن که سابق کرمی
-
ندانم از سر و پایت کدام خوبترست
چه جای فرق که زیبا ز فرق تا قدمی
-
اگر هزار الم دارم از تو در دل ریش
هنوز مرهم ریشی و داروی المی
-
چنین که می گذری کافر و مسلمان را
نگه به توست که هم قبله ای و هم صنمی
-
چنین جمال نشاید که هر نظر بیند
مگر که نام خدا گرد خویشتن بدمی
-
نگویمت که گلی بر فراز سرو روان
که آفتاب جهان تاب بر سر علمی
-
تو مشک بوی سیه چشم را که دریابد
که همچو آهوی مشکین از آدمی برمی
-
کمند سعدی اگر شیر شرزه صید کند
تو در کمند نیایی که آهوی حرمی
مرا تو جان عزیزی و یار محترمی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/مرا-تو-جان-عزیزی-و-یار-محترمی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)