-
مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
تو مستریح و به افسوس می رود ایام
-
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونه شب به سحر می برند و روز به شام
-
ببردی از دل من مهر هر کجا صنمیست
مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام
-
به کام دل نفسی با تو التماس منست
بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام
-
مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مقام
-
چه دشمنی تو که از عشق دست و شمشیرت
مطاوعت به گریزم نمی کنند اقدام
-
ملامتم نکند هر که معرفت دارد
که عشق می بستاند ز دست عقل زمام
-
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم
نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام
-
اگر زبان مرا روزگار دربندد
به عشق در سخن آیند ریزه های عظام
-
بر آتش غم سعدی کدام دل که نسوخت
گر این سخن برود در جهان نماند خام
مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/مرا-دو-دیده-به-راه-و-دو-گوش-بر-پیغام
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)