-
مرا راحت از زندگی دوش بود
که آن ماه رویم در آغوش بود
-
چنان مست دیدار و حیران عشق
که دنیا و دینم فراموش بود
-
نگویم می لعل شیرین گوار
که زهر از کف دست او نوش بود
-
ندانستم از غایت لطف و حسن
که سیم و سمن یا بر و دوش بود
-
به دیدار و گفتار جان پرورش
سراپای من دیده و گوش بود
-
نمی دانم این شب که چون روز شد
کسی بازداند که باهوش بود
-
مؤذن غلط کرد بانگ نماز
مگر همچو من مست و مدهوش بود
-
بگفتیم و دشمن بدانست و دوست
نماند آن تحمل که سرپوش بود
-
به خوابش مگر دیده ای سعدیا
زبان درکش امروز کان دوش بود
-
مبادا که گنجی ببیند فقیر
که نتواند از حرص خاموش بود
مرا راحت از زندگی دوش بود
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/مرا-راحت-از-زندگی-دوش-بود
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)