-
مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل
که احتمال ندارم ز دوستان ورقی گل
-
خبر برید به بلبل که عهد می شکند گل
تو نیز اگر بتوانی ببند بار تحول
-
اما اخالص ودی الم اراعک جهدی
فکیف تنقض عهدی و فیم تهجرنی قل
-
اگر چه مالک رقی و پادشاه به حقی
همت حلال نباشد ز خون بنده تغافل
-
من المبلغ عنی الی معذب قلبی
اذا جرحت فؤادی بسیف لحظک فاقتل
-
تو آن کمند نداری که من خلاص بیابم
اسیر ماندم و درمان تحملست و تذلل
-
لا وضحن بسری و لو تهتک ستری
اذا لا حبه ترضی دع اللوائم تعذل
-
وفا و عهد مودت میان اهل ارادت
نه چون بقای شکوفست و عشقبازی بلبل
-
تمیل بین یدینا و لا تمیل الینا
لقد شددت علینا الام تعقد فاحلل
-
مرا که چشم ارادت به روی و موی تو باشد
دلیل صدق نباشد نظر به لاله و سنبل
-
فتات شعرک مسک ان اتخذت عبیرا
و حشو ثوبک ورد و طیب فیک قرنفل
-
تو خود تأمل سعدی نمی کنی که ببینی
که هیچ بار ندیدت که سیر شد ز تأمل
مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/مرا-رسد-که-برآرم-هزار-ناله-چو-بلبل
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)