-
من از تو روی نپیچم گرم بیازاری
که خوش بود ز عزیزان تحمل خواری
-
به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت
حلال کردمت الا به تیغ بیزاری
-
تو در دل من از آن خوشتری و شیرینتر
که من ترش بنشینم ز تلخ گفتاری
-
اگر دعات ارادت بود و گر دشنام
بگوی از آن لب شیرین که شهد می باری
-
اگر به صید روی وحشی از تو نگریزد
که در کمند تو راحت بود گرفتاری
-
به انتظار عیادت که دوست می آید
خوشست بر دل رنجور عشق بیماری
-
گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم
به شرط آن که به دست رقیب نسپاری
-
تو می روی و مرا چشم و دل به جانب توست
ولی چه سود که جانب نگه نمی داری
-
گرت چو من غم عشقی زمانه پیش آرد
دگر غم همه عالم به هیچ نشماری
-
درازنای شب از چشم دردمندان پرس
که هر چه پیش تو سهلست سهل پنداری
-
حکایت من و مجنون به یک دگر ماند
نیافتیم و بمردیم در طلبکاری
-
بنال سعدی اگر چاره وصالت نیست
که نیست چاره بیچارگان بجز زاری
من از تو روی نپیچم گرم بیازاری
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/من-از-تو-روی-نپیچم-گرم-بیازاری
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6000 تومان)