-
من از تو هیچ نبریدم که هستی یار دلبندم
تو را چون بنده ای گشتم به فرمانت کمر بندم
-
سواری چیست و چالاکی دلم بستی به فتراکی
خوشا و خرما آن دل که باشد صید دلبندم
-
بدین خوبی بدین پاکی که رویت
تو را از جمله بگزیدم بجز تو یار نپسندم
-
به امیدت طربناکم به عشقت
گهی از ذوق می گریم گهی از شوق می خندم
-
بسی تلخی چشیدستم که رویت را بدیدستم
به گفتار و لبت جانا تویی شکر تویی قندم
-
به عشقت زار و حیرانم ز مدهوشی پریشانم
ز غیرت بیخ غیرت را ز دل یکبارگی کندم
-
نهال عشق ای دلبر به باغ دل
حدیث مهربانی را به گیتی زان پراکندم
-
حدیث خویش بنوشتم چو آن گفتار
چو در دل مهر تو کشتم مبارک باد پیوندم
-
اگر چه نیست آرامم هنوزت عا شق خامم
بسوزان چون سپندم خوش به عشق
-
ایاز چاکرت گشتم به محمودی
به خود نزدیک گردانم چو خود را د
من از تو هیچ نبریدم که هستی یار دلبندم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/من-از-تو-هیچ-نبریدم-که-هستی-یار-دلبندم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)