-
من از دست کمانداران ابرو
نمی یارم گذر کردن به هر سو
-
دو چشمم خیره ماند از روشنایی
ندانم قرص خورشیدست یا رو
-
بهشتست این که من دیدم نه رخسار
کمندست آن که وی دارد نه گیسو
-
لبان لعل چون خون کبوتر
سواد زلف چون پر پرستو
-
نه آن سرپنجه دارد شوخ عیار
که با او بر توان آمد به بازو
-
همه جان خواهد از عشاق مشتاق
ندارد سنگ کوچک در ترازو
-
نفس را بوی خوش چندین نباشد
مگر در جیب دارد ناف آهو
-
لب خندان شیرین منطقش را
نشاید گفت جز ضحاک جادو
-
غریبی سخت محبوب اوفتاده ست
به ترکستان رویش خال هندو
-
عجب گر در چمن برپای خیزد
که پیشش سرو ننشیند به زانو
-
و گر بنشیند اندر محفل عام
دو صد فریاد برخیزد ز هر سو
-
به یاد روی گلبوی گل اندام
همه شب خار دارم زیر پهلو
-
تحمل کن جفای یار سعدی
که جور نیکوان ذنبیست معفو
من از دست کمانداران ابرو
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/من-از-دست-کمانداران-ابرو
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)