-
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
-
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم
-
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
-
پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم
-
من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم
-
دایما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخاسته ای از طلبت ننشستم
-
تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم
-
سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/من-خود-ای-ساقی-از-این-شوق-که-دارم-مستم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)