-
من همان روز که آن خال بدیدم گفتم
بیم آنست بدین دانه که در دام افتم
-
هرگز آشفته رویی نشدم یا مویی
مگر اکنون که به روی تو چو موی آشفتم
-
هیچ شک نیست که این واقعه با طاق افتد
گو بدانید که من با غم رویش جفتم
-
رنگ رویم غم دل پیش کسان می گوید
فاش کرد آن که ز بیگانه همی بنهفتم
-
پیش از آنم که به دیوانگی انجامد کار
معرفت پند همی داد و نمی پذرفتم
-
هر که این روی ببیند بدهد پشت گریز
گر بداند که من از وی به چه پهلو خفتم
-
آتشی بر سرم از داغ جدایی می رفت
و آبی از دیده همی شد که زمین می سفتم
-
عجب آنست که با زحمت چندینی خار
بوی صبحی نشنیدم که چو گل نشکفتم
-
پیش از این خاطر من خانه پرمشغله بود
با تو پرداختمش وز همه عالم رفتم
-
سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی
آن چه در وسع خودم در دهن آمد گفتم
من همان روز که آن خال بدیدم گفتم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/من-همان-روز-که-آن-خال-بدیدم-گفتم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)