-
مپرس از من که هیچم یاد کردی
که خود هیچم فرامش می نگردی
-
چه نیکوروی و بدعهدی که شهری
غمت خوردند و کس را غم نخوردی
-
چرا ما با تو ای معشوق طناز
به صلحیم و تو با ما در نبردی
-
نصیحت می کنندم سردگویان
که برگرد از غمش بی روی زردی
-
نمی دانند کز بیمار عشقت
حرارت بازننشیند به سردی
-
ولیکن با رقیبان چاره ای نیست
که ایشان مثل خارند و تو وردی
-
اگر با خوبرویان می نشینی
بساط نیک نامی درنوردی
-
دگر با من مگوی ای باد گلبوی
که همچون بلبلم دیوانه کردی
-
چرا دردت نچیند جان سعدی
که هم دردی و هم درمان دردی
مپرس از من که هیچم یاد کردی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/مپرس-از-من-که-هیچم-یاد-کردی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)