-
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بی قرار منست
-
به خواب درنرود چشم بخت من همه عمر
گرش به خواب ببینم که در کنار منست
-
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
-
حقیقت آن که نه درخورد اوست جان عزیز
ولیک درخور امکان و اقتدار منست
-
نه اختیار منست این معاملت لیکن
رضای دوست مقدم بر اختیار منست
-
اگر هزار غمست از جفای او بر دل
هنوز بنده اویم که غمگسار منست
-
درون خلوت ما غیر در نمی گنجد
برو که هر که نه یار منست بار منست
-
به لاله زار و گلستان نمی رود دل من
که یاد دوست گلستان و لاله زار منست
-
ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست
-
و گر مراد تو اینست بی مرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/مگر-نسیم-سحر-بوی-زلف-یار-منست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)