-
نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود
با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود
-
خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم
وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود
-
پارس در سایه اقبال اتابک ایمن
لیکن از ناله مرغان چمن غوغا بود
-
شکرین پسته دهانی به تفرج بگذشت
که چه گویم نتوان گفت که چون زیبا بود
-
یعلم الله که شقایق نه بدان لطف و سمن
نه بدان بوی و صنوبر نه بدان بالا بود
-
فتنه سامریش در نظر شورانگیز
نفس عیسویش در لب شکرخا بود
-
من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملکست
یار بت پیکر مه روی ملک سیما بود
-
دل سعدی و جهانی به دمی غارت کرد
همچو نوروز که بر خوان ملک یغما بود
نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/نفسی-وقت-بهارم-هوس-صحرا-بود
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
نوروز
- نوروز
- روز نو، روز تازه. روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است و ابتداء بهار است.