-
هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری
بار دوم ز بار نخستین نکوتری
-
انصاف می دهم که لطیفان و دلبران
بسیار دیده ام نه بدین لطف و دلبری
-
زنار بود هر چه همه عمر داشتم
الا کمر که پیش تو بستم به چاکری
-
از شرم چون تو آدمیان در میان خلق
انصاف می دهد که نهان می شود پری
-
شمشیر اختیار تو را سر نهاده ام
دانم که گر تنم بکشی جان بپروری
-
جز صورتت در آینه کس را نمی رسد
با صورت بدیع تو کردن برابری
-
ای مدعی گر آن چه مرا شد تو را شود
بر حال من ببخشی و حالت بیاوری
-
صید اوفتاد و پای مسافر به گل بماند
هیچ افتدت که بر سر افتاده بگذری
-
صبری که بود مایه سعدی دگر نماند
سختی مکن که کیسه بپرداخت مشتری
هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/هر-نوبتم-که-در-نظر-ای-ماه-بگذری
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)