-
پاکیزه روی را که بود پاکدامنی
تاریکی از وجود بشوید به روشنی
-
گر شهوت از خیال دماغت به در رود
شاهد بود هر آنچه نظر بر وی افکنی
-
ذوق سماع مجلس انست به گوش دل
وقتی رسد که گوش طبیعت بیا کنی
-
بسیار برنیاید شهوت پرست را
کش دوستی شود متبدل به دشمنی
-
خواهی که پای بسته نگردی به دام دل
با مرغ شوخ دیده مکن همنشیمنی
-
شاخی که سر به خانه همسایه می برد
تلخی برآورد مگرش بیخ برکنی
-
زنهار گفتمت قدم معصیت مرو
ورنه نزیبدت که دم معرفت زنی
-
سعدی هنر نه پنجه مردم شکستن است
مردی درست باشی اگر نفس بشکنی
پاکیزه روی را که بود پاکدامنی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/پاکیزه-روی-را-که-بود-پاکدامنی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)