-
کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی
دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی
-
آرزو می کندم با تو دمی در بستان
یا به هر گوشه که باشد که تو خود بستانی
-
با من کشته هجران نفسی خوش بنشین
تا مگر زنده شوم زان نفس روحانی
-
گر در آفاق بگردی بجز آیینه تو را
صورتی کس ننماید که بدو می مانی
-
هیچ دورانی بی فتنه نگویند که بود
تو بدین حسن مگر فتنه این دورانی
-
مردم از ترس خدا سجده رویت نکنند
بامدادت که ببینند و من از حیرانی
-
گرم از پیش برانی و به شوخی نروم
عفو فرمای که عجزست نه بی فرمانی
-
نه گزیرست مرا از تو نه امکان گریز
چاره صبرست که هم دردی و هم درمانی
-
بندگان را نبود جز غم آزادی و من
پادشاهی کنم ار بنده خویشم خوانی
-
زین سخن های دلاویز که شرح غم توست
خرمنی دارم و ترسم به جوی نستانی
-
تو که یک روز پراکنده نبودست دلت
صورت حال پراکنده دلان کی دانی
-
نفسی بنده نوازی کن و بنشین ار چند
آتشی نیست که او را به دمی بنشانی
-
سخن زنده دلان گوش کن از کشته خویش
چون دلم زنده نباشد که تو در وی جانی
-
این توانی که نیایی ز در سعدی باز
لیک بیرون روی از خاطر او نتوانی
کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/کبر-یک-سو-نه-اگر-شاهد-درویشانی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)